چندی قبل راجع به اعمار دومین پایگاه نظامی چین در جهان در خارج خبر داده شد و این پایگاه باید در خاک افغانستان قرار داشته باشد. در اصل، چین پرابلم های جدی در راه تحقق مفکوره های عظمت طالبانه خود دارد و این عدم آگاهی در باره خصوصیات افغانها می باشد.
راجع به گشایش سه دهلیز هوایی بین جمهوری مردم چین و افغانستان از اعلامیه مقامات رسمی کابل معلوم گردید. در نظر است که از طریق آنها از جمهوری اسلامی به چین جلغوزه صادر خواهد شد. اتاق تجارت و صنایع افغانستان در عین حال اعلام داشته که تاجران افغان تقریباً 5 هزار تن جلغوزه دارند که برای صدور به چین آماده می باشد. به گفته ماموران افغان، وزارت اقتصاد همین اکنون پلان را تحت عنوان «افغانستان حاصلیخز» آماده ساخته که افزایش عواید افغانستان را از مدرک صدور جلغوزه تا یک میلیارد دالر در سال پیشبینی میکنند. راستی، تا به حال قاچاق جلغوزه به پاکستان مانع این کار میشود. عمر نثار مدیر مرکز مطالعات افغانستان معاصر به پارتل «افغانستان.رو» توضیح داد:« چینایان پوتنسیال خوب برای افزایش بخشیدن نفوذ خود در افغانستان دارند. مقامات عالی افغان و نمایندگان نیروهای مختلف سیاسی نسبت به چینایان حسن نظر دارند».
اما تلاش های جمهوری مردم چین جهت بکاربرد نیروی نرم هدف کاملاً دقیق دارد. الکسی ماسلوف آمر مکتب عالی اقتصاد شرق شناسی به «افغانستان.رو» اعلام داشت:« چین حالا نیت اعمار ایتلاف چین-پاکستان-افغانستان دارد. و گام نخست با اعمار راه آهن برداشته شد که بخش «یک کمربند — یک راه» می باشد. ظاهراً به نظر میرسید که همه چیز به حد کافی تا زمان موفقانه پیش میرفت، تا وقتیکه حکومت نو در پاکستان سر کار نه آمده بود که قروض بزرگ از چین را مورد انتقاد قرار میدهد و این قروض تا اندازه زیادی برای اعمار راه ها اخذ شده اند. در این شیما افغانستان اصلاً به مثابه عنصر سومی بررسی میشود، نه عنصر دومی. برعلاوه این، چین حال یک عده مشاوران اقتصادی خود را به افغانستان فرستاده و سعی می ورزد مستقیماً به رهبری افغانستان برای آن راه یابند، تا در آنجا اصلاحات محلی افغانستان را تننظیم نمایند. اما، قرار معلوم، تا به حال این کار موفقانه پیش نمی رود: افغانستان اصلاً نمی خواهد دست به اصلاحات اقتصادی بزند و فقط راجع به ضرورت سرمایه گذاری صحبت میکند».
راجع به ایجاد اولین پایگاه نظامی-تمریناتی چین در ولایت بدخشان در شمال — شرق افغانستان رسانه های چین خبر دادند. طبق این معلومات، جانب چین باید به آنجا، حد اقل، یک کندک با سلاح و سامان آلات ضروری برای تمرینات همکاران افغان روان میکرد. هدف اعمار پایگاه مبارزه با تروریزم خوانده شده بود. پایگاه که راجع به آن خبر داده شده بود، باید در دهلیز کوهستانی واخان قرار میداشت که با سه دولت: تاجکستان در شمال، پاکستان در جنوب و چین (منطقه خودمختار سیکیانگ — اویغور) در شرق همسرحد می باشد. در منطقه عمده تاً مسلمان نشین سیکیانگ، طوریکه معلوم است، گروه های تجزیه طلب فعالیت میکنند.
الکسی ماسلوف معلومات داد:« چین به افغانستان ایجاد پایگاه تمریناتی در دهلیز واخان پیشنهاد کرده بود و راجع به این شایعات زیادی بوجود آمدند، اما بعداً قصه عجیب رخ داد. خود افغانستان ناگهان اعلام داشت که این، بیش از شایعات، چیزی دیگر نیست و در اینجا نمی توان راجع به چیزی صحبت نمود. در ماهیت امر این پایگاه باید به سطح بدخشان وجود میداشت. در عین حال افغانستان، ضمن ردنمودن موثق بودن شایعات راجع به اعمار پایگاه، اعلام داشت که از رهبری چین به خاطر کمک در آماده نمودن نیروهای ضدتروریستی، به خاطر مشوره ها و تسلیح نیروهای خود بسیار سپاسگذار است. چرا برای چین این مهم است؟ به خاطر که دهلیز به سطح شمال افغانستان در اتصال با سیکیانگ مشکل آفرین قرار دارد و چین از این نقطه نظر بسیار زیاد میخواهد همه چیز را تحت کنترول خود قرار دهد، تا نیروهای تروریستی نتوانند از این دهلیز، برای ورود به خاک افغانستان استفاده کنند. با وجود این، حتی یک سرباز چینایی هم در خاک افغانستان وجود نه دارد، مقامات کابل فشار می آورند و میگویند که آنها را باید در آنجا جابجا ساخت. این تناقض عمده است».
با وجود اینکه مقامات حاکم افغانستان تحت تائثیر ارزیابی های منتشره در رسانه ها و حلقات کارشناسی قرار دارند که مطابق آنها چین در دورنمای کوتاه مدت به ابرقدرت جهانی مبدل خواهد گشت، نباید نفوذ چین را در افغانستان بیش از حد ارزیابی کرد. بدون شک، بین چینایان و افغانها یک نوع تماس وجود دارد و حتی موارد معاشرت بین فرستاده های جمهوری مردم چین و نمایندگان جنبش «طالبان» نیز معلوم اند. حتی طبق نظرسنجی اذهان عامه که آژانس Gallup در سال 2018 انجام داده، چین مستقیماً بعد از هند در سطح تائید قرار دارد که باشندگان افغانستان نسبت به دول درگیر در بحران افغانی نشان میدهند. اما مقامات چین تمام خصوصیات زندگی در جمهوری اسلامی را نمی دانند و طوریکه کارشناسان میگویند، نمی توانند با باشندگان معمولی تماس ها برقرار نمایند.
عمر نثار به مثابه مثال حادثه عجیب را یاداوری میکند که چندی قبل در سفارت چین در کابل زمان رخ داد، وقتیکه هنگام ضیافت در برابر حضار رقاصه در لباس ناشایسته، طبق درک افغانها، برآمد. تحلیلگر به این نقطه توجه مبذول میدارد:« صبغت الله مجددی (رهبر مذهبی — «افغانستان.رو») که در آنجا حضور داشت بعداً مدت زمان زیادی به ارتباط این حادثه خود را از انتقادات تبرئه می ساخت. من چشمان خود را بستم و پیوسته از معاون رئیس حکومت که در پهلویم نشسته بود، می پرسیدم: پس چه، آنها ختم کردند؟ من نمی توانستم برخیزم و بروم. چینایان خفه میشدند». بعداً حتی وزارت خارجه چین نیز مجبوراً خود را تبرئه میکرد: مهمانان در مورد برنامه دعوت آگاهی نداشتند. گمان نمی رود که سفارت های کشورهای مهم دیگر منطقه به چنین اشتباه اجازه میدادند. اصلاً، موارد وجود داشتند، وقتیکه مجاهدین حیرت زده میشدند که چرا دیپلوماتان خارجی به مثابه سوغات به آنها ودکا هدیه میدهند.